فردا یک پایانترم و یک میانترم دارم. اوضاع خوبی در هیچکدامشان ندارم و استرس هم چیز تازه ای نیست. دیشب و صبح درگیر دعوا شدم. اگر بخواهم طبق معمول رفتار کنم، امروز را تا شب در این وضعیت . سپری می کنم و شب امتحان هم طبق معمول درس را متوجه نمیشوم. فردا هم می روم و دو تا صفر خوش آب و رنگ میگیرم و آخر ترم برای مشروط نشدن دعا می کنم. اما راستش نمی خواهم درگیر پروسه همیشگی سه ساله ی خودم بشوم و می خواهم همین امروز ؛ فقط امروز را تحمل کنم. چون فردا قرار است بروم و برای مشکلات تمرکزی و. کمک بگیرم. انگار یک دیوار بزرگ رابطه مغزم با چیزهای دیگر را مختل کرده و مغزم مه آلود نیز هست. احساس خستگی جسمی بیش از اندازه دارم با وجود اینکه حتی بیش از حد هم خوابیده ام. صبح با حال نسبتا خوبی بیدار شده بودم اما یک حرف و رفتار نابه جا، انگار واقعا در ذهنم ایجاد جرقه کرد و تغییر ناگهانی وضعیت خودم را احساس کردم. نمی دانم کسانی که دیوانه شده اند، در لحظه این تراما گرفتارشان کرده یا در طول زمان. هر چه که هست، من نمی خواهم فعلا به سرنوشت آن ها دچار شوم.

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها